نگارنده: گروه سیاسی رونامه کرانه شمال // “چهره شهر با حضور بانوان زیباتر میشود” ماهها قبل نصب چنین استندی در یکی از برنامههای مد در تهران حرفوحدیثهای زیادی به پا کرد. به مازندران برگردیم. تصویر حضور زنان پرتلاش و خستگیناپذیر بانوان این خطه در مزارع و کشتزارها الهامبخش و همواره نمادی از پویایی و عشق […]
نگارنده: گروه سیاسی رونامه کرانه شمال //
“چهره شهر با حضور بانوان زیباتر میشود” ماهها قبل نصب چنین استندی در یکی از برنامههای مد در تهران حرفوحدیثهای زیادی به پا کرد. به مازندران برگردیم. تصویر حضور زنان پرتلاش و خستگیناپذیر بانوان این خطه در مزارع و کشتزارها الهامبخش و همواره نمادی از پویایی و عشق و طراوت مردم استان است. بانوان مازندرانی نهفقط در عرصه سازندگی کشور در صنعت کشاورزی و دامپروری بلکه در تمام عرصهها پیشگام نقشآفرینی مؤثر و حضور و مشارکت فعالانه بودهاند. همانگونه که تصویر آنها در زمینهای کشاورزی نوستالژی طبیعت این دیار سبز است، لحظات زیبای وداعشان با فرزندان در هنگامه جنگ تحمیلی که آکنده از دود و سپند است نیز بر خاطرهها نشسته است. مادران و شیرزنان مازنی نشان دادهاند آنچه شهر را زیباتر میکند، صرفاً حضور فیزیکی نیست بلکه عطر حضور و افق نگاه هویتبخش و تلاشگرشان در عرصههای اجتماعی، فرهنگی و هنری، سیاسی و اقتصادی است.
وقتی زنان صفحه سیاسی روزنامهها را میخوانند…
چه بهجا و حسابشده کارل پوپر از خوانش صفحه سیاسی روزنامهها توسط بانوان بهعنوان معیاری خاص برای خوشبختی یک جامعه بیان کرد. نقش مشارکت سیاسی زنان در بافتهای اجتماعی همواره مورد مناقشه نظامهای سیاسی و ایدئولوژیهای گوناگون بوده است. فارغ از فضاهای اندیشههای فمینیستی از ژان بلوندل، جان نلسون و ساموئل هانتینگتون گرفته در باب مشارکتهای سیاسی شهروندان یک جامعه تا کارل پوپر و جان لاک و منتسکیو و روسو. هرکدام این افراد تعاریف خاص خود را از مفاهیم مرتبط با نقشآفرینی فلسفی و سیاسی و مشارکتهای بانوان دارند. اما آنچه بدان خواهیم پرداخت این است که اساساً تا چه حد میتوان در جامعه امروز ایران و بهخصوص مازندران نسبت به گرایش به سمتوسوی بانوان جهت انتخاب بهعنوان نماینده مجلس تمایل وجود دارد. نبود حتی یک بانو از استان مازندران در مجمع نمایندگان استان اگرچه بهتنهایی یک ایراد نیست اما شاید نشان از یک واقعیت خاص باشد و آن عدم تمایل خود بانوان به نقشآفرینی در لایههای مدیریتی استان است.
چرا بانوان به نمایندگان خود رأی نمیدهند؟
در اینجا چند سؤال مطرح است. اینکه چرا خود بانوان استان تمایلی به مشارکت فراگیر از خود نشان نمیدهند و دیگر اینکه چرا بانوان که حداقل نیمی از جمعیت فعال استان هستند خود به نمایندگانشان رأی نمیدهند، و یا اینکه چرا علیرغم سطح تحصیلات بالا، میزان تأثیرگذاری آنها در جریانات فکری و سیاسی و حتی اقتصادی بسیار پایین است. پاسخ به اینگونه سؤالات نیازمند بررسیهای بسیار دقیقتر است. اما میتوان عدم وجود سازوکارهای هماهنگ میان خود بانوان نظیر نبود همگرایی میان تشکلهای اجتماعی مرتبط با این قشر، خردهفرهنگهای سلیقهای مدیریتی میان خود بانوان که مانع از ارتقای یکدیگر میشوند و البته عدم همصدایی سیاستهای مدیریتی کلان و اجرایی در بهرهبرداری از ظرفیتهای مدیریتی بانوان و نبود شاخصهای صحیح برای گزینش و رأی در شهروندان و بسیاری از دلایل دیگر را میتوان جزو عواملی دانست که در مهجورماندن آنها از حضور در ساختمان سبزرنگ پارلمان مشهود است. اگرچه مازندران هیچگاه نماینده زن به خود ندیده است اما در برخی از دورهها افرادی بودهاند که اصالتی مازندرانی داشتهاند و بهعنوان نماینده شهر دیگری در مجلس حضور یافتهاند همچون الهه کولایی که اصالتی ساروی دارد. به نظر میرسد در این دوره برخی از اشخاص ذینفوذ بهخصوص در جریان اصلاحطلبی به این باور رسیدهاند که میتوان از ظرفیت حضور بانوان بهطورجدی تری در انتخابات بهره برد.
راهبرد گروههای سیاسی در مازندران درزمینه انتخاب نماینده زن
بر اساس آخرین مواضع اعلامی از سوی سران گروهها و جریانهای سیاسی استان، اصولگرایان در این دوره بنا به دلایل گوناگون بیشتر درگیر انتخاب گزینههایی هستند که با توجه بهپیش بینیهای صورت گرفته درزمینه میزان مشارکت مردمی، دارای اقبال بیشتری هستند و البته ازلحاظ تاکتیکی و فکری گرایش بیشتری به هستههای مرکزی اندیشهای خود دارند. اما اصلاحطلبان این بار به نظر میرسد سیاست سکوت فعالانه را همچون بزرگان ملیشان در پیشگرفتهاند. سیاستی که از یکسو از مشارکتهای اجتماعی شهروندان حمایت میکنند و از سویی دیگر منتظر نتایج نظارت استصوابی مینشینند. اصلاحطلبان در بحث مشارکت زنان در این دوره جدیتر از قبل پا به عرصه گذاشتهاند تا بتوانند با ایجاد انگیزههای جنسیتی و ادعای ژست دموکراتیک مآبانه تر همچون همه دورههای پیشین، هم شورای نگهبان را نسبت به تائید یا عدم تائید کاندیداهای خود در معرض یک آزمون جدی ازلحاظ نحوه تفسیر رجلان سیاسی قرار دهند و هم بتوانند با کشاندن بانوان هم پای صندوقهای رأی و هم در انتخاب آنها در مجلس، قدرت چانهزنی بیشتری در معادلات سیاسی از خود نشان دهند. انتخاب یک بانو بهعنوان رئیس دوره مجمع اصلاحطلبان مازندران حاکی این پیام مهم است که این دوره اصلاحطلبان استان نسبت به انتخابات نگاه متفاوتتری خواهند داشت. این موضوع در آخرین صحبتهای احمدی فولادی فعال سیاسی نیز تأکید شده است.
درهرصورت حضور بانوان بهعنوان کاندیدای مجلس همواره در دورههای گوناگون و در انبوه پوسترهای تبلیغاتی به چشمخورده بود اما دریغ از حتی یک نماینده زن!. آنچه در این دوره کمی نگرانکننده مینماید، فارغ از فضای قومی و جنسیتی، مشارکت شهروندان در پای صندوقهای رأی است. شاید اندکی انعطافپذیری برخی از دستگاهها در مسیر خواستهها و مطالبات مردمی و افزایش میزان اعتماد مردم که میتواند حاصل همگرایی و اتخاذ سیاستهای صحیحتر از سوی نهادها و سازمانهای فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی باشد، بتواند ضمن کاهش آلام مردم نقش بارزی در مشارکت داشته باشد.