پاسخ تمام این سوالات در بطن دانش و مقوله ای به نام «سواد گردشگری» نهفته است. سواد گردشگری تنها مختص گردشگران یا گردشگر پذیران نیست. سواد گردشگری دانشی است که از استاندار و فرماندار و شهردار و نماینده و امام جمعه گرفته تا شهروند و مسافر و گردشگر و تور لیدر و مدیر هتل و فروشنده بلال حاشیه خیابان هم باید از مفاد و مختصات آن آگاهی داشته باشند و بدان عمل کنند.
شب از نیمه گذشته است و خانواده قصد بیتوته می کنند. اما جولان کارتن به دست ها به پایان رسیده است و به ناچار پدر خودرو را در کنار خیابان دوبله پارک می کند. وسایل را از باربند خودرو پائین می آورد و کنار سایر مسافرانی که در پیاده رو آرمیده اند، چادر مسافرتی رنگ و رو رفته را برپا می کند. بچه ها کور کورمال وارد چادر می شوند و پدر با آب بطری که یک ساعت قبل از وضو خانه مسجد بین راه پر کرده است، بساط چای راه می اندازد. هنوز تا صبح چند ساعتی مانده است و تا دقایقی دیگر بساط قلیان و دم پختک هم به راه می افتند!
توسعه صنعت گردشگری از دیر باز در استان های شمالی مطرح بوده و همواره در نشست ها، همایش ها، سمینارها، نطق ها و سخنرانی های مسئولان و نمایندگان استان های شمالی، از صنعت گردشگری به عنوان یکی از ظرفیت های درآمدی پایدار این سه استان سر سبز، به ویژه در بحث درآمد پایدار و اشتغالزایی یاد می شود. در این میان افزایش تعداد گردشگران به ویژه در ایام نوروز، تابستان و تعطیلات خلق الساعه، نیز به عنوان یکی از نشانۀ های توسعه صنعت گردشگری قلمداد می شود. اما آیا توسعه گردشگری با تعدد مسافرت ها و افزایش تعداد گردشگران به شمال کشور محقق شده است؟
جاتون خالی رفته بودیم شمال!
چشم انداز های طبیعی، نزدیکی دریا و جنگل، رودها و چشمه سار ها در کنار جاذبه های تاریخی و میراث کهن استان های شمالی باعث می شوند همه ساله چندین میلیون مسافر از سراسر کشور به این استان ها به ویژه مازندران سفر کنند. مسافرت هایی که گاه با ترافیک های کیلومتری در جاده های منتهی به شمال همراه است و شهروندان شهرهای شمالی را با مشکلات عدیده ای روبرو می سازد. اما سوال اینجاست که آیا واقعاً اهداف گردشگری به ویژه از منظر اقتصادی در این سیر و سلوک چندین میلیونی محقق می شود؟! آیا اشتغالزایی این صنعت مانع از مهاجرت جوانان جویای کار این استان ها به شهرهای صنعتی شده است؟ آیا فروختن باکس ۶ عددی آب معدنی و پرهیز از تک فروشی به مسافران بیتوته ای یک دستاورد اقتصادی مهم محسوب می شود؟! آیا جولان کارتن به دست ها و اجاره خانه و اتاق و زیر زمین به مسافران جویای سرپناه، درآمد پایدار به همراه دارد؟ آیا رها سازی زباله در حاشیه جنگل و دریا و آسیب رساندن به ذخیره گاه های طبیعی درختان هیرکانی و … با معیارهای توسعه گردشگری نوین همخوانی دارند؟ به راستی مسافری که شب را در پیاده رو سپری می کند و گلاب به رویتان از بطری خالی نوشابه …، چقدر در توسعه صنعت گردشگری نقش دارد؟! مسافری که شب را در چادر بیتوته می کند، غذا را روی پیک نیک می پزد و آب نوشیدنی را از آبخوری مسجد تامین می کند و کنار جوی آب مسواک می زند، اساساً چه میزان توسعۀ اقتصادی با خود به ارمغان می آورد؟! این دست مسافران که با بازگشت به دیارشان جمله « جاتون خالی رفته بودیم شمال! » را با افتخار جار می زنند و تصاویرش را در فضای مجازی استوری می کنند، همین که «آنچنان را آنچنان تر نکنند» کافیست!
«سواد گردشگری» زیربنای توسعه صنعت توریسم
پاسخ تمام این سوالات در بطن دانش و مقوله ای به نام «سواد گردشگری» نهفته است. سواد گردشگری تنها مختص گردشگران یا گردشگر پذیران نیست. سواد گردشگری دانشی است که از استاندار و فرماندار و شهردار و نماینده و امام جمعه گرفته تا شهروند و مسافر و گردشگر و تور لیدر و مدیر هتل و فروشنده بلال حاشیه خیابان هم باید از مفاد و مختصات آن آگاهی داشته باشند و بدان عمل کنند.
سوادی که از یک سو فرهنگ تعامل درست با طبیعت و آثار تاریخی و حفظ این میراث را به گردشگران گوشزد می کند و از سویی مسئولان را مجاب می کند با برنامه ریزی اصولی، زیرساخت ها و امکانات مورد نیاز گردشگران را فراهم سازند.
«سواد گردشگری» به ما می آموزد باید بساط چادر های رنگارنگ درون پیاده رو ها و پارک ها جمع کرد ولی در عوض با فراهم ساختن سرپناه ها و پایگاه های امن و ارزان قیمت، به مسافران و گردشگران امکان پخت و پز، برپا کردن چادر، استحمام و استراحت داد.
«سواد گردشگری» به مدیران اجرایی استانی نظیر مازندارن که سرشار از جاذبه های گردشگری طبیعی، تاریخی، میراثی، ورزشی، پزشکی، مذهبی، غذایی، صنایع دستی و … است، می آموزد باید از علم مشاوران گردشگری نوین بهره ببرند تا هیچ ظرفیت مغفولی در استان باقی نماند.
«سواد گردشگری» به مدیر هتل می آموزد دستکم یک مترجم در هتلش به کارگیرد تا توریست برزیلی جهت قضای حاجت، مجبور به کشیدن نقاشی توالت فرنگی روی کاغذ نشود!
«سواد گردشگری» به گردشگران می آموزد نه تنها پارک محل آتش روشن کردن و غذا پختن نیست بلکه نرده های اداره محل خشک کردن پتو و لباس نیستند!
«سواد گردشگری» به مغازه دار می آموزد مسافران بخشی از یک چرخه اقتصادی عظیم هستند و نباید یک بطری آب معدنی را به قیمت نوشابه گازدار به آنها بفروشد!
این ها بخشی از آموزه های سواد یا دانشی هستند که با یادگیری آن می توان در اقتصاد گردشگری و به تبع آن در ساختار و زیربنای گردشگری تحول ایجاد کرد بی آنکه به محیط زیست خللی وارد شود، انبوهی از زباله دریا و جنگل و رودها را فرا گیرد، آثار تاریخی به محلی برای یادگاری نوشت تبدیل شوند، چهره پارک ها و مکان های گردشگری مخدوش شود و یا در حق مسافران اجحاف شود و …
در حقیقت «سواد گردشگری» مجموعه ای از آگاهیها، توانمندی ها و برنامه های کاربردی با رویکرد های متعدد گروهی و انفرادی است که منجر به درک درست مفهوم سفر و گردشگری با اهداف از پیش تعیین شده می شود. در این دست آگاهی نقش و وظیفه هر کس در سفر مشخص است و میزبان و میهمان اگر به وظایف خود به درستی عمل کنند، می توان شاهد بارقه های توسعه جدی و غیر کلیشه ای در صنعت گردشگری بود.
آموزش؛ گام اساسی توسعه
بپذیریم آموزش سنگ بنای رفتار در جامعه است و تلاش برای فرهنگ سازی و نهادینه سازی یک رفتار میتواند منجر به تقویت آموزه های مثبت در جامعه شود. گردشگری نیز یکی از مقولات نوین در ساختار جامعه است که برای توسعه این صنعت نوپا، نیازمند آموزش های گوناگون با رویکرد های فرهنگی، اقتصادی، مذهبی، اجتماعی، ورزشی، آموزشی و … هستیم. ماحصل این آموزش ها یا همان «سواد گردشگری» تدوین و اولویت بندی راهبردی توسعه گردشگری با توجه به بافت و فرهنگ هر ناحیه است.
بی تردید صنعتی که می تواند جایگزین مناسبی برای درآمدهای نفتی کشور ایران باشد نیازمند توسعه مهارت های اجتماعی و بهره گیری از توان حداکثری نیروی انسانی و ظرفیت های خدادادی و تاریخی است. مهارت هایی که باعث می شوند نوع نگاه گردشگر و گردشگر پذیر به مقوله گردشگری از فرم سنتی خارج شده و اهداف بلند مدت توسعه ای جایگزین رویکرد سنتی و کوتاه مدت شوند.
در چنین رویکردی که با آگاهی همراه است گاهی اوقات نصب یک تابلو، طبخ و سرو یک غذای محلی، پوشیدن یک دست لباس سنتی، تعارف یک برش میوه، یک تکه نان محلی یا حتی یک استکان چای دودی می توانند در جذب و ماندگاری گردشگر موثر باشند و زمینه ساز تحولی شگرف در اقتصاد گردشگری یک منطقه شوند. «سواد گردشگری» را جدی بگیریم.